دمویی که David Cage عرضه کرد، صحنهای از قطار را نشان میدهد. Jodie در این صحنه از بازی یک زن بالغ است و میخواهد در قطار کمی در شب تاریکی که بیرون از قطار در گذر است چشمی روی هم بگذارد و بخوابد. اولین سورپرایز برای بازیکنان این است که ما در نقش Jodie نیستیم. ما کنترل Eiden را به عهده داریم. Eiden میتواند در قطار حرکت کند و به جاهای مختلف کابین قطار برود. به ذهن مردم رسوخ کند و حتی از پنجرة بیرون قطار به باران شدید به دقت نگاه کند اما هرگز نمیتواند بیشتر از چند متری از Jodie فاصله بگیرد. هنگامی که در گنترل Eiden هستید، میتوانید کمی مردم اطراف را اذیت کنید! به طور مثال، فنجان قهوهای را خرد کنید و یا روزنامهای را از دست یکی از مسافرین بقاپید و به زمین بیاندازید. اکثر مسافرین تنها و تنها مات و مبهوت میشوند، چون نمیتوانند Eiden را ببینند و شما میتوانید از این کار لذت ببرید. تنها این Jodie است که او را با یاوه گویی مخاطب قرار میدهد و از او میخواهد بس کند، چون مدت زیادی است که خوب، چشمانش را ندیده است.
در ایستگاه ، چند افسر پلیس داخل قطار میشوند. Eiden میداند که آنها برای Jodie اینجا هستند، پس کیفی را بر روی پای Jodie میاندازد تا او را از خواب بیدار کند و از حالا بازیکن در کنترل Jodie میباشد.
Jodie از دست پلیس ها فرار میکند. بازی بسیار هیجان انگیز است و کنترل اکثر چیز ها در دست بازیکن است. بازیکن میتواند به اطراف نگاه کند و باید با عکسالعمل های سریع درها را باز کند و از دست پلیس فرار کند. در انتها، Jodie وارد دستشویی میشود و در را به روی خودش قفل میکند و Eiden هم به پنجرة کوچک دستشویی بر سقف را میبندد.
گریزی که بر سقف قطار اتفاق میافتد بسیار هیجان انگیز است. Jodie بر روی سقف قطار میدود. باران به صورتش میخورد و درختها از کنار قطار به سرعت عبور میکنند. در این راه Jodie با پلیسهای بیشتری مواجه میشود و وقتی وضعیت از دستش خارج میشود با یک پرش عجیب، از روی قطار به پایین می پرد. اگر محافظ Eiden نبود، او قطعا پس از این پرش وحشیانه میمرد.
Jodie داخل یک جنگل است. او همچنان از پلیسها، سگهایشان و هلیکوپتر پلیس فرار میکند. آزادی عمل بازیکن در این جنگل بینظیر است. در ابتدا چند سگ Jodie را محاصره میکنند که او باید آن ها را بترساند تا راه خود را از میان آن ها پیدا کند. سپس از یک تخته سنگ بالا میرود و خود را از چشم پلیس دور میکند.
سپس Jodie در یک جاده است که چند ماشین پلیس پارک شدهاست و چند افسر پلیس در آنجا حضور دارند. باز هم کنترل بازی تغییر میکند. حال Eiden باید کارهای مربوط به گیج کردن پلیسها را انجام دهد. در حین کنترل Eiden چند هاله اطراف پلیسها ظاهر میشود. وقتی هالة نارنجی ظاهر میشود، Eiden میتواند مرد مورد نظر را کنترل کند. پس او به سمت یک SUV پلیس میرود که یک پلیس بدشانس درونش حضور دارد. او را تحت کنترل خود قرار میدهد و خرابیهای زیادی به بار میآورد. و زمانی که پلیسهای دیگر اتفاق را مورد بررسی قرار میدهند، Jodie از سمت دیگر سوار یک موتور میشود و فرار میکند.
سکانس بعدی، بازیکن در کنترل کامل Jodie است و باید موتور را بر روی آسفالت خیس جاده کنترل کند. هلیکوپتر پلیس هم به دنبال Jodie است و با پروژکتور خود بر موتور وی نور میاندازد. کمیجلوتر، گروه SWAT جاده را بستهاند. اما Jodie چارهای جز ادامه دادن راه خود ندارد، و باید به سمت جادة بسته حرکت کند. سربازان SWAT به سمت Jodie تیراندازی میکنند اما باز هم محافظ Eiden مانع از آن میشود تا آسیبی به Jodie برسد و در آخر Jodie از سد SWAT عبور میکند.
کمیبعد، Jodie به شهرکی همان حوالی میرسد و پلیس او را گوشهای از پیاده رو محاصره میکند. SWAT هم در همان اطرفا حضور دارد. باز هم Eiden دست به کار میشود و یک سکانس هیجان انگیز از جدال یک روح ما را به خود جلب میکند که چگونه مهاجمان را از Jodie دور نگه میدارد. Eiden یکی از ماشین ها را دقیقا همانطور که پیشتر یک فنجان قهوه را خرد کرد، خرد میکند و افسران پلیس در آسمان به پرواز در میآیند. او در کنترل یک تک تیرانداز قرار میگیرد و یکی چند نفر از مهاجمان را میکشد. Eiden کنترل یک سرباز را بر عهده میگیرد و او را وادار میکند که نارنجک خود را به داخل یک پمپ بنزین بیندازن که یک انفجار مهیب و بزرگ را در پی دارد. او با ظاهر شدن هالهای قرمز پلیسی را خفه میکند. چوبهایی که ساعتی بزرگ را بر روی یک برجک نگه داشته بود را، کنار میزند تا ساعت بزرگ، به داخل خیابان بریزد و در آخر در نقش خلبان هلیکوپتر ظاهر شده، و هلیکوپتر را به آسفالت خیابان میکوبد.
با این شلوغی و هرج و مرج Jodie از سالن تئاتری که در آن پنهان شده بود بیرون آمده و به سمت یکی از نجات یافتگان این سانحه میرود و او را تهدید میکند که دفعة بعد، همه را خواهد کشت.
Beyond: Two Souls یکی از بهترین بازیها از نظر جلوه پردازی و گرافیک خواهد بود. یک بازی که پر از صحنههای اکشن و رویدادهای جالب است که همة آن ها به واقعیت نزدیکاند. هرچند، نباید از داستان قوی که همیشه از Quantic Dream انتظار میرود، غافل بود. و همینطور دیالوگهایی که بین شخصیتهای بازی رد و بدل می شود و جلوة خاصی به بازی میدهد. هرچند اینها تنها گوشة کوچکی از بازی Beyond بود، اما ما را بیشتر و بیشتر در انتظار شاهکاری دیگر از Quantic Dream قرار داد. و ما با آرزوهایی بزرگ در انتظار این بازی بزرگتر خواهیم بود.
۲۳ دقیقه گیم پلی این بازی که در فستیوال E3 2012 به نمایش در آمد